اعليحضرت همايون شاهنشاه ايران
و
حضرت رئيس جمهوري فدرال آلمان
با تمايل به تحکيم مراتب دوستي بين دو دولت مصمم شدند قراردادي بمنظور اجتناب از اخذ ماليات مضاعف از درآمد و ثروت منعقد نمايند و باين منظور نمايندگان تام الاختيار خود را بشرح زير تعيين نمودند:
تيمسار سپهبد مظفر مالك سفير شاهنشاه آريامهر در جمهوري فدرال آلمان،
حضرت رييس جمهوري فدرال آلمان آقاي گئورگ فردينانددوكويتز معاون وزارت امور خارجه جمهوري فدرال آلمان و آقاي والتر گروند معاون وزارت دارايي جمهوري فدرال آلمان
و اين نمايندگان بعد از مبادله اختيار نامه هائي که در کمال صحت و اعتبار بود نسبت به مواد زير توافق نمودند:
ماده ۱
۱- قرارداد حاضر ناظر به اشخاصي است که مقيم قلمرو يکي از دو دولت يا مقيم قلمرو هر دو دولت متعاهد باشند.
۲- اين قرارداد نسبت بانواع درآمدهاي ناشي از فعاليتهاي انجام شده در ايران که بموجب قوانين خاص ايران در مورد قراردادهاي مربوط بمواد نفتي و مشتقات آن بتصويب رسيده است و همچنين نسبت به ثروت هائي که براي اينگونه فعاليتها بکار رفته است جاري نخواهد بود.
ماده ۲
۱- اين قرارداد بدون توجه به نحوه وصول، ناظر بر مالياتهاي بردرآمد است و ثروتي است که بحساب هر يک از دولتهاي متعاهد و لاندها و يا تقسيمات سياسي و يا مقامات محلي آن وصول مي شود.
۲- مالياتهاي بردرآمد و ثروت شامل مالياتهايي است که از مجموع درآمد يا ثروت و يا از هر يک از منابع درآمد يا ثروت وصول مي شود از جمله ماليات بر منافع حاصل از انتقالات اموال منقول يا غير منقول و يا ماليات بر کل مبلغ پرداختي مؤسسات بابت مزد و همچنين ماليات بر ترقي بهاء.
۳- مالياتهاي فعلي که بخصوص موضوع اين قرارداد هستند عبارتند از :
(۱)- درمورد دولت شاهنشاهي ايران:
ماليات بر درآمد از جمله مالياتهاي اضافي موضوع قانون ماليات بر درآمد که از اين ببعد “ماليات ايران” ناميده خواهد شد.
(۲) – در مورد دولت جمهوري فدرال آلمان:
الف)- ماليات بر درآمد اشخاص حقيقي يا شرکتها
ب) – ماليات بر ثروت
پ) – ماليات حق کسب
که از اين ببعد ” ماليات آلمان” ناميده خواهد شد.
۴- اين قرارداد نسبت به مالياتهائي که در آينده بمالياتهاي فعلي اضافه شوند در صورتيکه نوعاً نظير و مشابه آنها باشند و يا بجاي آنها وضع شوند نيز جاري خواهد بود .
ماده ۳
۱- از نظر اين قرارداد جز در مواردي که مفاد عبارت مفهوم ديگري ايجاب نمايد:
الف- اصطلاح “ايران” اطلاق مي شود به قلمرو دولت شاهنشاهي ايران.
ب- اصطلاح “جمهوري فدرال آلمان” اطلاق ميشود به قلمرو حکومت قانون اساسي جمهوري فدرال آلمان
پ- اصطلاحات “يک دولت متعهد” و “دولت متعاهد ديگر” اطلاق مي شود حسب مورد به دولت شاهنشاهي ايران يا دولت جمهوري فدرال آلمان.
ت- اصطلاح “شخص” اطلاق ميشود به اشخاص حقيقي و شرکتها وهر نوعي ديگر از جمعيت هاي اشخاص.
ث- اصلاح “شرکت” اطلاق ميشود به هرشخص حقوقي يا هر واحدي که از لحاظ مالياتي در حکم شخص حقوقي تلقي گردد.
ج- اصطلاحات “موسسه يک دولت متعاهد” و “موسسه دولت متعاهد ديگر” بترتيب اطلاق ميشود به موسسه اي که وسيله مقيم قلمرو يک دولت متعاهد و موسسه اي که وسيله مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر بهره برداري ميشود.
چ- اصطلاح “اتباع” اطلاق ميشود به:
الف- الف- درمورد ايران کليه اشخاص حقيقي که داراي تابعيت ايران ميباشند وهمچنين کليه اشخاص حقوقي و شرکتهاي اشخاص و جمعيتهائي که طبق مقررات جاري ايران تأسيس شده است.
ب-ب- در مورد جمهوري فدرال آلمان کليه افراد آلماني بمفهوم مفاد بند يک ماده (۱۱۶) قانون اساسي جمهوري فدرال آلمان و همچنين کليه اشخاص حقوقي و شرکتهاي اشخاص و جمعيتهايي که طبق مقررات جاري جمهوري فدرال آلمان تأسيس شده است.
ح- اصطلاح “مقام صلاحيتدار” اطلاق ميشود به:
الف- الف- در مورد ايران- وزير دارائي ايران
ب-ب- در مورد جمهوري فدرال آلمان- وزير دارائي آلمان
۲- در اجراي اين قرارداد توسط هريک ا زدول متعاهد هر اصطلاحي که در اين قرارداد بنحو خاص تعريف نشده باشد داراي معنائي خواهد بود که از قوانين جاري مربوط به مالياتهاي موضوع اين قرارداد در قلمرو آن دولت استنباط ميشود مگر آنکه مفاد عبارت تعبير ديگري را ايجاب نمايد.
ماده ۴
۱- از نظر اين قرارداد اصطلاح “مقيم قلمرو يک دولت متعاهد” به هر شخصي اطلاق ميشود که بموجب مقررات دولت مذکور بسبب سکونت يا اقامت يا محل اداره يا حسب ساير ضوابط مشابه مشمول ماليات آن دولت ميباشد.
۲- هر گاه حسب مفاد بند ۱ يک شخص حقيقي مقيم قلمرو هر دو دولت متعاهد تلقي شود مورد به ترتيب زير حل و فصل مي شود :
الف) اين شخص مقيم قلمرو دولت متعاهدي تلقي مي شود که در آنجا محل سکونت دائمي در اختيار دارد.
هر گاه اين شخص در قلمرو هر دو دولت متعاهد محل سکونت دائمي در اختيار داشته باشد در اينصورت مقيم قلمرو دولت متعاهدي تلقي مي شود که با آن داراي روابط شخصي و اقتصادي نزديکتري است (مرکز منافع حياتي).
ب) اگر نتوان دولت متعاهدي را که اين شخص در قلمرو آن داراي مرکز منافع حياتي است مشخص نمود يا اينکه در قلمرو هيچيک از دو دولت متعاهد محل سکونت دائمي در اختيار نداشته باشد مقيم قلمرو دولت متعاهدي تلقي مي شود که معمولاً در آنجا بسر مي برد.
پ) اگر اين شخص معمولاً در قلمرو هر دو دولت متعاهد بسر ببرد و يا اينکه در هيچيک از آن دو بسر نبرد مقيم قلمرو دولت متعاهدي تلقي ميشود که تابعيت آنرا دارد.
ت) اگر اين شخص داراي تابعيت هر دو دولت متعاهد باشد يا تابعيت هيچيک از آن دو را دارا نباشد مقامات صلاحيتدار دو دولت متعاهد موضوع را با موافقت يکديگر حل و فصل ميکنند.
۳- هر گاه حسب مفاد بند ۱ شخصي غير از شخص حقيقي مقيم قلمرو هر دو دولت متعاهد تلقي شود اين شخص مقيم قلمرو دولت متعاهدي شناخته مي شود که محل اداره واقعي آن در آنجا قرار دارد.
ماده ۵
۱- از نظر اين قرارداد اصطلاح “پايگاه ثابت” اطلاق مي شود به تأسيسات ثابت امور که مؤسسه فعاليت خود را کلاً يا جزئاً در آن انجام مي دهد.
۲- اصطلاح پايگاه ثابت بالاخص به موارد زير اطلاق ميشود:
الف)- محل اداره
ب)- شعبه
پ)- فروشگاه
ت)- دفتر
ث)- کارخانه
ج)- کارگاه
چ)- معدن و يا هر محل ديگر استخراج منابع طبيعي
ح)- کارگاه ساختماني يا نصب در صورتيکه مدت استقرار آن از شش ماه تجاوز نمايد.
۳- موارد زير پايگاه ثابت تلقي نمي شود:
الف)- تأسيساتي که منحصراً بمنظور انبار يا نمايش يا تحويل کالاي متعلق به مؤسسه مورد استفاده قرار ميگيرد.
ب) کالاي متعلق به مؤسسه که منحصراً بمنظور انبار يا نمايش يا تحويل نگهداري ميشود.
پ) کالاي متعلق به مؤسسه که منحصراً بمنظور تغيير شکل دادن توسط مؤسسه ديگر نگهداري مي شود.
ت) تأسيسات ثابت امور که منحصراً بمنظور خريد کالا يا جمع آوري اطلاعات براي مؤسسه مورد استفاده قرار ميگيرد.
ث) تأسيسات ثابت امور که منحصراً بمنظور تبليغات تجاري يا کسب اطلاعات يا تحقيقات عملي يا فعاليتهاي مشابه که جنبه مقدماتي يا فرعي براي مؤسسه داشته باشد مورد استفاده قرار ميگيرد.
۴- شخصي که در قلمرو يک دولت متعاهد بحساب مؤسسه دولت متعاهد ديگر عمل مي کند (غير از عاملي که داراي وضع مستقل است و در بند (۵) به آن اشاره شده است) بشرطي که در قلمرو دولت اول داراي اختياراتي باشد که عادتاً قراردادهائي را بنام مؤسسه منعقد نمايد در قلمرو اين دولت پايگاه ثابت تلقي مي شود مگر اينکه فعاليت اين شخص منحصر به خريد کالا براي مؤسسه باشد.
۵- بصرف اينکه مؤسسه يک دولت متعاهد در قلمرو دولت متعاهد ديگر بوسيله دلال يا حق العمل کار يا هر واسطه ديگري که داراي وضع مستقلي است فعاليت نمايد دارنده پايگاه تلقي نمي گردد مشروط بر اينکه عمليات اشخاص مذکور در حدود معمول فعاليت خود آنها باشد.
۶- بصرف اينکه شرکت مقيم قلمرو يک دولت متعاهد شرکتي را که مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر مي باشد يا در قلمرو آن دولت فعاليت مي کند (خواه بوسيله يک پايگاه ثابت و خواه بدون آن) کنترل کند يا بوسيله آن کنترل شود خود بخود کافي نخواهد بود که يکي از آنها پايگاه ثابت ديگري تلقي شود.
ماده ۶
۱- درآمدهاي حاصل از اموال غير منقول مشمول ماليات دولت متعاهدي است که مال غير منقول در قلمرو آن واقع است.
۲- اصطلاح اموال غير منقول طبق قوانين دولت متعاهدي تعريف ميشود که اموال در قلمرو آن دولت واقع است. اين اصطلاح در هر حال ملحقات اموال غير منقول و وسائل و حيوانات مربوط به بهره برداريهاي کشاورزي يا جنگلي و حقوقي که طبق مقررات حقوق خصوصي مربوط به مالکيت ارضي باشد و حق انتفاع از اموال غير منقول و همچنين حق الامتياز ثابت و يا غير ثابت مربوط به بهره برداري يا واگذاري حق بهره برداري از معادن و چشمه ها و ساير منابع ارضي را شامل مي شود- سفينه ها کشتيها و وسائط نقليه هوائي اموال غير منقول تلقي نمي شوند.
۳- مقررات بند (۱) نسبت به درآمدهاي حاصل از بهره برداري مستقيم يا اجاره يا مزارعه يا هر شکل ديگر بهره برداري از اموال غير منقول جاري است.
۴- مقررات بند (۱) و(۳) نسبت به درآمدهاي حاصل از اموال غير منقول متعلق به يک مؤسسه يا مورد استفاده يک شغل آزاد نيز جاري است.
ماده ۷
۱- منافع مؤسسه يک دولت متعاهد فقط مشمول ماليات همان دولت است مگر آنکه مؤسسه مذکور فعاليت خود را در قلمرو دولت متعاهد ديگر وسيله يک پايگاه ثابت واقع در قلمرو آن دولت انجام دهد که در اينصورت منافع مؤسسه فقط تا حدودي که مربوط به پايگاه ثابت مذکور باشد مشمول ماليات دولت ديگر خواهد بود.
۲- در صورتيکه مؤسسه يک دولت متعاهد فعاليت خود را در قلمرو دولت متعاهد ديگر وسيله يک پايگاه ثابت واقع در قلمرو آن دولت انجام دهد در هر يک از دو دولت متعاهد منافعي براي پايگاه ثابت منظور مي شود که اگر اين پايگاه ثابت مستقل مي بود و مانند يک مؤسسه مشخص و مجزي از فعاليتهاي نظير يا مشابه در شرايط نظير يا مشابه آن منافع را تحصيل مينمود .
۳- در محاسبه منافع يک پايگاه ثابت هزينه هاي انجام شده بمنظور حصول بمقاصد پايگاه ثابت (از جمله هزينه هاي مديريت و هزينه هاي عمومي اداري اعم از اينکه در قلمرو دولتي که پايگاه ثابت در آن واقع است و يا در جاي ديگر بمصرف رسيده باشد) جزو هزينه هاي قابل قبول محسوب خواهد گرديد.
۴- بصرف خريد کالا وسيله پايگاه ثابت براي مؤسسه منافعي از اين بابت براي پايگاه ثابت منظور نخواهد شد.
۵- در مواردي که منافع شامل انواع درآمدهائي باشد که جداگانه در ساير مواد اين قرارداد حکم آن آمده است مقررات اين ماده تأثيري در مقررات آن مواد نخواهد داشت.
ماده ۸
۱- منافع حاصل از بهره برداري کشتي ها يا هواپيماها در خطوط بين المللي فقط در قلمرو دولت متعاهدي که محل اداره واقعي مؤسسه در آن قرار دارد مشمول ماليات مي باشد.
۲- در صورتيکه محل اداره واقعي يک مؤسسه کشتيراني در عرشه يک سفينه يا کشتي باشد محل اداره واقعي در قلمرو دولت متعاهدي تلقي مي شود که بندر وابسته اين سفينه يا کشتي در آن واقع است و در صورت نداشتن بندر وابسته در قلمرو دولت متعاهدي تلقي مي شود که بهره بردار سفينه يا کشتي مقيم آن است.
ماده ۹
در صورتيکه:
الف- مؤسسه يک دولت متعاهد بطور مستقيم يا غير مستقيم در اداره يا کنترل يا سرمايه يک مؤسسه دولت متعاهد ديگر شرکت داشته باشد يا
ب- همين اشخاص بطور مستقيم يا غيرمستقيم در اداره يا کنترل يا سرمايه مؤسسه يک دولت متعاهد و مؤسسه دولت متعاهد ديگر شرکت داشته باشند.
و در هريک از دو مورد اين دو مؤسسه از لحاظ روابط تجاري يا مالي تحت شرائطي (مورد تراضي يا تحميلي) با يکديگر مربوط باشند که اين شرائط با شرائطي که ممکن است بين مؤسسات مستقل برقرار شود متفاوت باشد در اينصورت منافعي را که در صورت فقد اين شرط ممکن بود عايد يکي از مؤسسات گردد ولي عملاً بعلت وجود همين شرائط عايد نشده است ميتوان جزء منافع اين مؤسسه محسوب و در نتيجه مشمول ماليات نمود.
ماده ۱۰
۱- سود سهاميکه شرکت مقيم قلمرو يک دولت متعاهد بشخص مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر پرداخت مي نمايد در دولت متعاهد ديگر مشمول ماليات مي باشد.
۲- معهذا سود سهام مزبور ممکن است در دولت متعاهدي که شرکت پرداخت کننده سود سهام در قلمرو آن مقيم است براساس مقررات آن دولت مشمول ماليات شود ولي اين ماليات نبايد از ميزان زير تجاوز نمايد:
الف- پانزده در صد کل مبلغ سود ناويژه سهام در صورتيکه منتفع شرکتي باشد که لااقل ۲۵% سرمايه داراي حق رأي شرکت پرداخت کننده سود را مستقيماً در اختيار داشته باشد.
ب- ۲۰% کل مبلغ ناويژه سود سهام در تمام موارد ديگر.
۳-عليرغم مفاد بند ۲ تا زمانيکه در جمهوري فدرال آلمان نرخ ماليات بر شرکتها در مورد منافع تقسيم شده حداقل ۲۰ واحد کمتر از نرخ مقرر در مورد منافع تقسيم نشده باشد ماليات متعلقه به سود سهام در جمهوري فدرال آلمان ممکن است به ۲۵% کل مبلغ ناويژه سود سهام بالغ گردد مشروط بر اينکه :
الف- سود سهام از طرف يک شرکت سرمايه مقيم جمهوري فدرال پرداخت و توسط يک شرکت مقيم ايران دريافت گردد.
ب- شرکت مقيم ايران بطور مسقيم يا غير مستقيم لااقل ۲۵% سرمايه داراي حق رأي شرکت سرمايه مقيم جمهوري فدرال آلمان را در اختيار داشته باشد.
۴- اصطلاح “سود سهام” بنحوي که در اين قرارداد بکار رفته است اطلاق مي شود به درآمدهاي حاصل از سهام يا سهام منافع يا اسناد سهم منافع و يا حق السهم معدن يا حق السهم مؤسس يا ساير حق السهم هاي منافع (باستثناي حق السهم مطالبات) و همچنين درآمدهاي ساير حق السهم ها در جمعيت ها که طبق مقررات مالياتي دولتي که شرکت تقسيم کننده سود در قلمرو آن مقيم است مشابه درآمدهاي حاصل از سهام تلقي مي گردد.
۵- هرگاه منتفع از سود سهام که در قلمرو يکي از دول متعاهد مقيم است در قلمرو دولت متعاهد ديگر که شرکت پرداخت کننده سود در آن مقيم است داراي پايگاه ثابتي باشد که سود مزبور در واقع ناشي از مشارکت آن پايگاه باشد در اينصورت مقررات بندهاي (۱) تا (۳) اين ماده قابل اجرا نبوده و مورد تابع مقررات ماده (۷) خواهد بود.
۶- هر گاه شرکت مقيم قلمرو يک دولت متعاهد منافع يا درآمدي در قلمرو دولت متعاهد ديگر تحصيل نمايد دولت متعاهد ديگر نميتواند از سود سهام پرداخت شده توسط اين شرکت به اشخاصي که مقيم قلمرو اين دولت ديگر نيستند يا از منافع تقسيم نشده شرکت ماليات سود سهام يا ماليات منافع تقسيم نشده شرکت وصول نمايد ولو اينکه سود سهام پرداختي يا منافع تقسيم نشده کلاً يا جزئاً از منافع يا درآمد حاصل در قلمرو اين دولت ديگر تشکيل شده باشد.
ماده ۱۱
۱- بهره حاصل در قلمرو يک دولت متعاهد که بيک شخص مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر پرداخت مي شود در دولت متعاهد ديگر مشمول ماليات خواهد بود.
۲- معهذا بهره مزبور ممکن است در دولت متعاهدي که بهره در آنجا حاصل مي شود بر اساس مقررات آن دولت مشمول ماليات شود ولي اين ماليات نبايد از پانزده درصد کل مبلغ ناويژه بهره تجاوز نمايد.
۳- بهره حاصل در جمهوري فدرال آلمان که بانک مرکزي ايران در حدود وظائف عمومي خود دريافت ميدارد از ماليات آلمان معاف ميباشد. بهره حاصل در ايران که دويچ بوندس بانک يا کرديت انشتالت فورويد راف بو در حدود وظايف عمومي خودشان دريافت مي نمايند از ماليات ايران معاف مي باشد.
۴- اصطلاح “بهره” بنحوي که در اين قرارداد بکار رفته است اطلاق مي شود به درآمدهاي حاصل از اوراق اعتباري دولتي- اوراق قرضه اعم از اينکه توأم با تضمين رهني يا شرط مشارکت در منافع باشد يا نباشد و هر نوع مطالبات و همچنين ساير عايدات يا درآمد حاصله از وجوه وام داده شده بموجب مقررات مالي دولتي که درآمد در قلمرو آن تحصيل شده است.
۵- هر گاه منتفع از بهره که در قلمرو يکي از دول متعاهد مقيم است در قلمرو دولت متعاهد ديگرکه بهره در آنجا حاصل مي شود داراي پايگاه ثابتي باشد که بهره مذکور در واقع ناشي از مطالبات آن پايگاه باشد در اينصورت مقررات بندهاي (۱) تا (۳) اين ماده قابل اجرا نبوده و مورد تابع مقررات ماده (۷) خواهد بود.
۶- هرگاه بدهکار يکي از دول متعاهد يا يک “لاند” يا يکي از تقسيمات سياسي يا مقامات محلي يا يکي از مقيمين قلمرو آن دولت باشد بهره متعلقه حاصل در قلمرو اين دولت تلقي مي شود. معهذا هرگاه بدهکار در قلمرو يک دولت متعاهد داراي پايگاه ثابتي باشد که قرار داد وام مولد بهره براي آن پايگاه ثابت منعقد شده است و پايگاه ثابت مزبور پرداخت بهره را بعهده داشته باشد اين بهره حاصل در قلمرو دولت متعاهدي تلقي مي شود که پايگاه ثابت در آنجا واقع است اعم از اينکه بدهکار بهره مقيم قلمرو آن دولت متعاهد باشد يا نباشد.
۷- هر گاه بسبب روابط خاص موجود بين بدهکار و بستانکار و يا روابط خاصي که هر دوي آنها با اشخاص ثالث دارند مبلغ بهره پرداختي با توجه به طلبي که بهره از آن بابت پرداخت ميشود از مبلغي که ممکن بود در صورت فقد چنين روابطي بين بدهکار وبستانکار مقرر گردد بيشتر باشد مقررات اين ماده فقط نسبت به مبلغ اخير قابل اجرا است.
در اينصورت مازاد پرداختي با رعايت ساير مقررات اين قرارداد طبق مقررات هر يک از دو دولت متعاهد مشمول ماليات خواهد بود.
ماده ۱۲
۱- حق الامتياز حاصل در قلمرو دولت متعاهد که بيک شخص مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر پرداخت مي شود در دولت متعاهد ديگر مشمول ماليات خواهد بود.
۲- معهذا حق الامتياز مزبور ممکن است در دولت متعاهد ديگر که حق الامتياز در آنجا حاصل مي شود براساس مقررات آن دولت مشمول ماليات شود ولي اين ماليات نبايد از ده درصد کل مبلغ ناويژه حق الامتياز تجاور نمايد.
۳- اصطلاح “حق الامتياز” بنحوي که در اين قرارداد بکار رفته اطلاق مي شود بهر نوع حقوق پرداختي بابت استفاده يا واگذاري حق استفاده از حق ايجاد يک اثر ادبي هنري يا علمي منجمله فيلم هاي سينمائي- گواهي ثبت- علامت ساخت يا تجاري- نقشه يا نمونه طرح – فرمول يا طريقه سري و همچنين بابت استفاده يا واگذاري حق استفاده از تجهيزات صنعتي و فني و تجاري و کشاورزي يا علمي و يا بابت اطلاعات مربوط به تجربيات حاصل در امور صنعتي و فني و تجاري و کشاورزي يا علمي.
۴- هر گاه منتفع از حق الامتياز مقيم قلمرو يک دولت متعاهد باشد و در قلمرو دولت متعاهد ديگر که حق الامتياز در آن حاصل مي شود داراي پايگاه ثابتي باشد که حق الامتياز مذکور در واقع ناشي از حقوق يا اموال آن پايگاه باشد در اينصورت مقررات بندهاي (۱) و(۲) اين ماده قابل اجرا نبوده و مورد تابع مقررات ماده (۷) خواهد بود
۵- هر گاه بدهکار يک از دول متعاهد با يک “لاند” يا مقامات محلي يا يکي از مقيمين قلمرو آن دولت باشد حق الامتياز متعلقه حاصل در قلمرو اين دولت تلقي مي شود معهذا هرگاه بدهکار پايگاه ثابتي در قلمرو يک دولت متعاهد داشته باشد که تعهدات موجد حق الامتياز براي آن پايگاه ثابت ايجاد شده است و پايگاه ثابت مزبور پرداخت حق الامتياز را عهده دار باشد اين حق الامتياز حاصل در قلمرو دولت متعاهدي تلقي مي شود که پايگاه ثابت در آن واقع است اعم از اينکه بدهکار حق الامتياز مقيم قلمرو آن دولت متعاهد باشد يا نباشد.
۶- هر گاه به سبب روابط خاص موجود بين بدهکار و بستانکار يا روابط خاصي که هر دوي آنها با اشخاص ثالث دارند مبلغ حق الامتياز پرداختي با توجه به ارزش امتيازي که بابت آن حق الامتياز پرداخت شده از مبلغي که ممکن بود در صورت فقد چنين روابطي بين بدهکار و بستانکار مقرر گردد بيشتر باشد مقررات اين ماده فقط نسبت به مبلغ اخير قابل اجرا است در اينصورت مازاد پرداختي با رعايت ساير مقررات اين قرارداد طبق مقررات هريک از دو دولت متعاهد مشمول ماليات خواهد بود و در صورتيکه حق الامتياز براساس منافع بدهکار احتساب گردد مازاد پرداختي بر حسب مقررات قبلي در حکم تحصيل سود از پايگاه ثابت بستانکار در قلمرو دولت متعاهدي که حق الامتياز در آنجا حاصل مي گردد تلقي مي شود و در اينصورت مازاد مزبور مشمول مقررات ماده (۷) خواهد بود.
ماده ۱۳
۱- عوايد حاصل از نقل و انتقالات اموال غير منقول به مفهومي که در بند (۲) ماده (۶) تعريف شده است در قلمرو دولت متعاهدي که اين اموال در آنجا واقع است مشمول ماليات ميباشد
۲- عوايد حاصل از نقل و انتقالات اموال منقول موضوع دارائي پايگاه ثابتي که مؤسسه يک دولت متعاهد در قلمرو دولت متعاهد ديگر دارد و عوايد حاصل از نقل و انتقالات اموال منقول تشکيل دهنده محل کار ثابتي که مقيم قلمرو يک دولت متعاهد در قلمرو دولت متعاهد ديگر براي اشتغال بمشاغل آزاد در اختيار دارد منجمله عوايد حاصل از انتقال يکجاي آن اموال با پايگاه ثابت (به تنهايي يا ضمن تمام مؤسسه) يا با محل کار ثابت در قلمرو دولت متعاهد ديگر مشمول ماليات مي باشد. معهذا عوايد حاصل از نقل و انتقالات اموال منقول منظور در بند (۳) ماده(۲۳) فقط در قلمرو دولت متعاهدي مشمول ماليات است که اموال مورد بحث به موجب مقررات ماده مذکور در آنجا مشمول ماليات مي باشد
۳- عوايد حاصل از نقل و انتقالات هر مالي غير از آنچه در بند (۱) و(۲) مندرج است فقط در قلمرو دولت متعاهدي که واگذار کننده مقيم آن مي باشد مشمول ماليات است.
ماده ۱۴
۱- درآمدهائي که مقيم قلمرو يک دولت متعاهد از مشاغل آزاد يا ساير فعاليتهاي مستقل مشابه تحصيل مي نمايد فقط در قلمرو اين دولت مشمول ماليات خواهد بود مگر اينکه اين شخص مقيم در قلمرو دولت متعاهد ديگر براي اشتغال بفعاليت خود محل کار ثابتي بطور عادي در اختيار داشته باشد. در اينصورت اين نوع درآمدها مشمول ماليات دولت متعاهد ديگر خواهد بود ولي فقط تا حدودي که مربوط به محل کار ثابت مزبور باشد.
۲- اصطلاح “مشاغل آزاد” بخصوص شامل فعاليتهاي مستقل از انواع فعاليتهاي علمي ادبي هنري آموزشي يا پرورشي و همچنين فعاليتهاي مستقل پزشکان وکلاي دادگستري مهندسين معماران دندانسازان و حسابداران ميباشد.
ماده ۱۵
۱- با رعايت مقررات مواد (۱۶) و(۱۸) و (۱۹) مزد و حقوق بمعناي اخص و ساير حقوق مشابه که مقيم قلمرو يک دولت متعاهد بسبب خدمت دريافت مي دارد فقط در قلمرو اين دولت مشمول ماليات مي باشد مگر آنکه کار در قلمرو دولت متعاهد ديگر انجام شود که در اينصورت حقوق مذکور در قلمرو دولت متعاهد ديگر مشمول ماليات است.
۲- عليرغم مقررات بند يک حقوق دريافتي مقيم قلمرو يک دولت متعاهد بسبب خدمتي که در قلمرو دولت متعاهد ديگر انجام شده فقط در قلمرو دولت متعاهد اول مشمول ماليات ميباشد مشروط بر اينکه :
الف : جمع مدت يا مدتهايي که منتفع درظرف سال مالي مربوط در قلمرو دولت متعاهد ديگر بسر برده باشد از (۱۸۳) روز تجاوز نکند و
ب : حقوق توسط کارفرما يا بنام کارفرمايي که مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر نيست پرداخت شده باشد و
پ : هزينه حقوق به پايگاه ثابت يا محل کار ثابتي که کارفرما در قلمرو دولت ديگر دارد تحميل نشده باشد.
۳- عليرغم مقررات قبلي اين ماده حقوق پرداختي بسبب خدمت انجام شده در روي کشتي يا هواپيما در خطوط بين المللي مشمول ماليات دولت متعاهدي خواهد بود که محل اداره مؤسسه در قلمرو آن دولت واقع است.
ماده ۱۶
سهم منافع و حق حضور و ساير دريافتي هاي مشابه که مقيم قلمرو يک دولت متعاهد بعنوان عضو هيئت مديره يا نظارت يک شرکت مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر وصول مي نمايد در قلمرو دولت متعاهد ديگر مشمول ماليات مي باشد.
ماده ۱۷
عليرغم مقررات مواد (۱۴) و (۱۵) درآمدهائي که نمايشگران حرفه اي از قبيل هنرمندان تئاتر و سينما و راديو و تلويزيون و
موزيسين ها و همچنين ورزشکاران از اين نوع فعاليت شخصي خود بدست مي آورند در قلمرو دولت متعاهدي که اين فعاليتها در آن اجرا مي شود مشمول ماليات است.
ماده ۱۸
با رعايت مقررات بند (۱) ماده (۱۹) مستمري ها و ساير حقوق مشابه که به مقيم قلمرو يک دولت متعاهد بابت خدمات گذشته پرداخت مي شود فقط در قلمرو اين دولت مشمول ماليات است.
ماده ۱۹
۱- مزد و حقوق بمعني اخص و ساير حقوق مشابه و همچنين مقرري هاي بازنشستگي که توسط يک دولت متعاهد يا يک “لاند” يا يکي از تقسيمات سياسي يا مقـامات محلي آن بطور مستقيم يا از طريق برداشت از صندوقي که قبلا تشکيل داده اند به يک شخص حقيقي مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر بسبب خدمات انجام شده پرداخت ميشود در قلمرو دولت اول مشمول ماليات است اين حقوق و مقرري ها از ماليات دولت متعاهد ديگر که منتفع مقيم آنست معاف خواهد بود بشرط آنکه تابعيت دولت اول را داشته باشد و در همان زمان تابعيت دولت ديگر را نداشته باشد .
۲- نسبت به حقوق يا مقرريهاي پرداختي بابت خدماتي که در حدود فعاليتهاي تجاري يا صنعتي وسيله يکي از دول متعاهد يا يک لاند- يکي از تقسيمات سياسي يا مقامات محلي آن انجام شده باشد مقررات مواد (۱۵) و(۱۶) و(۱۸) جاري است.
۳- علي رغم مقررات بند (۲) حقوق و مقرريهائي که سازمانهاي يک دولت متعاهد به کارکنان خود پرداخت مي نمايند در صورتيکه درآمد و هزينه آن سازمان ها جزو بودجه کل دولت متعاهد مربوط باشد مشمول مقررات بند يک خواهد بود و نيز در مورد جمهوري فدرال آلمان درآمد و هزينه هاي دويج بوندس بانک
و دويج بوندس باهن
و دويج بوندس پست
مشمول مقررات اين ماده مي باشد.
-غراماتي که بصورت مستمري يا مقرري مادام العمر و ساير کمکهاي مستمر يا غير مستمر که از طرف يک دولت متعاهد يا يک « لاند » يا يک شخص حقوقي (از نظر حقوق عمومي اين دولت) بسبب خساراتي ناشي از مخاصمات يا فشار سياسي اختصاص داده مي شود در قلمرو دولت متعاهد ديگر از پرداخت ماليات معاف است.
ماده ۲۰
۱- وجوهي که يک محصل يا کار آموزي که مقيم قلمرو يک دولت متعاهد مي باشد يا قبلا ً در آنجا مقيم بوده است (و صرفاً بمنظور تحصيل يا کارآموزي در قلمرو دولت متعاهد ديگر به سر مي برد) براي مخارج زندگي و تحصيل يا کارآموزي خود در قلمرو دولت متعاهد ديگر دريافت مي کنند از ماليات دولت متعاهد ديگر معاف خواهد بود بشرطي که اين وجوه از منابعي خارج از قلمرو دولت متعاهد ديگر تحصيل شده باشد.
۲- محصليني که مقيم قلمرو يک دولت متعاهد ميباشند و يا قبلاً در آنجا مقيم بوده اند و صرفاً بمنظور ادامه تحصيلات در يک دانشگاه يا مؤسسه علمي عالي يا فني در قلمرو دولت متعاهد ديگر به سر ميبرند نسبت بحقوقي که بسبب مشاغلي در جهت کارآموزي (که مستقيماً برشته تحصيل آنها مربوط ميباشد) دريافت ميدارند از ماليات اين دولت متعاهد ديگر معاف خواهند بود بشرط آنکه مدت اين اشتغال از (۱۸۳) روز تجاوز ننمايد.
ماده ۲۱
هر نوع حقوق دريافتي اساتيد و ساير اعضاي هيئت هاي آموزشي که مقيم قلمرو يک دولت متعاهد مي باشند و يا قبلاً در آنجا مقيم بوده اند و بمنظور تعليم وتحقيقات علمي در يک مؤسسه آموزشي يا تحقيقاتي علمي غيرانتفاعي در قلمرو دولت متعاهد ديگر براي مدتي که از سه سال تجاوز نکند بسر ميبرند از ماليات دولت متعاهد ديگر معاف خواهند بود مشروط بر اينکه حقوق مذکور از طرف دولت اول يا از طرف مؤسسه غير انتفاعي که حداقل پنجاه درصد مخارج ساليانه آن از طريق کمک دولت اول تأمين شود پرداخت شده باشد.
ماده ۲۲
ساير انواع درآمد مقيم قلمرو يک دولت متعاهد که در مواد قبلي اين قرارداد مصرحاً به آن اشاره نشده است فقط مشمول ماليات اين دولت مي باشد.
ماده ۲۳
۱- ثروت متشکل از اموال غير منقول بنحوي که در بند (۲) ماده (۶) تعريف شده مشمول ماليات دولت متعاهدي است که اين اموال در قلمرو آن واقع است.
۲- ثروت متشکل از اموال منقولي که جزو دارائي يک پايگاه ثابت مؤسسه اي ميباشد و يا از اموال منقولي که تشکيل دهنده محل کار ثابتي است که براي مبادرت بمشاغل آزاد مورد استفاده قرار ميگيرد مشمول ماليات دولت متعاهدي است که پايگاه ثابت يا محل کار ثابت در قلمرو آن واقع است.
۳- کشتي ها و هواپيماهائي که در خطوط بين المللي از آنها بهره برداري ميشود و همچنين اموال منقولي که براي بهره برداري از آنها اختصاص داده شده است فقط مشمول ماليات دولت متعاهدي است که مقر اداره واقعي مؤسسه در قلمرو آن واقع است.
۴- ساير اقلام ثروت متعلق به مقيم قلمرو يک دولت متعاهد فقط مشمول ماليات اين دولت ميباشد.
ماده ۲۴
۱- در مورد اشخاص مقيم جمهوري فدرال آلمان نحوه اجتناب از اخذ ماليات مضاعف بشرح زير خواهد بود:
الف- درآمدهاي حاصل از ايران باستثناي درآمدهاي منظور شده در جزء “ب” تا جزء “ت” و اقلام ثروت واقع در ايران که طبق مواد قبل در قلمرو اين دولت مشمول ماليات شناخته شده اند از مالياتهاي آلمان معاف خواهند بود. اين قاعده حق جمهوري فدرال آلمان را در تعيين نرخ مالياتهاي خود براي منظور نمودن درآمدها و اقلام ثروتي که باين ترتيب معاف شده اند محدود نميکند.
در مورد سود سهام مقررات مذکور در قسمت اول اين جزء فقط درصورتي اجرا مي شود که سود سهام توسط يک شرکت سهامي مقيم ايران بيک شرکت سرمايه اي مقيم جمهوري فدرال آلمان که حداقل ۲۵ درصد از سرمايه داراي حق رأي شرکت اول را مستقيماً در اختيار دارد پرداخت شده باشد. سهام يا سهم الشرکه هاي شرکتي که مقيم ايران است تحت همين شرايط از ماليات بر ثروت دريافتي در جمهوري فدرال آلمان معاف ميباشند.
ب- مالياتي که مطابق مقررات مواد قبلي از درآمدهاي زير که در ايران حاصل و در اين کشور وصول شده است از ماليات آلمان کسر خواهد شد:
الف- الف) سود سهامي که در بند الف ذکر نشده است .
ب – ب) بهره.
پ- پ)حق الامتياز.
ت- ت) حقوق مقرريهاي منظور شده در بند (۱) ماده (۱۹) که بموجب مقررات مزبور از ماليات آلمان معاف نشده است.
اين مبلغ قابل کسر نبايد از آن قسمت از ماليات آلمان که قبل از کسر آن به درآمدهاي حاصل در ايران تعلق ميگيرد تجاوز نمايد.
پ- معهذا اگر سود سهام يا حق الامتياز مذکور در جزء “ب” بموجب قواعد خاصي که در قوانين ايران به منظور تشويق توسعه اقتصاد ايران پيش بيني شده است ازماليات ايران معاف باشد يا در نرخ مالياتي آنها تخفيف داده شده باشد مالياتيکه در صورت فقد چنين مقررات خاصي در مورد اين سود سهام يا اين حق الامتيازها در ايران قابل پرداخت ميبود از ماليات آلمان کسر خواهد شد. بديهي است مبلغي که باين ترتيب قابل کسر کردن است نبايد از مبلغي که بعنوان ماليات ايران حسب مورد مطابق مقرر ات جزء “ب” بند (۲) ماده (۱۰) يا بند (۲) ماده (۱۲) ممکن است برداشت نمود تجاوز نمايد.
مقامات صلاحيتدار دول متعاهد از طريق توافق طبق مفاد ماده (۲۶) مقررات قانون ايران را که ترتيبات خاصي در زمينه شرايط فوق الذکر پيش بيني کرده است مشخص خواهند کرد.
ت- اگر درآمدهاي شرکتي منحصراً يا تقريباً بطور انحصاري از توليد فروش اموال يا مال التجاره اجاره بها مزارعه يا از انجام خدمات يا عمليات بانکي يا بيمه بهره يا سود سهام از ايران تحصيل نشده باشد (در موردي که سود سهام وسيله يک يا چند شرکت مقيم ايران که بيش از ۲۵ درصد از سرمايه آن در اختيار شرکت اول قرار دارد تقسيم شده باشد مشروط بر اينکه درآمد شرکت دوم منحصراً يا تقريباً بطور انحصاري از فعاليتهاي فوق الذکر حاصل شده باشد) مقررات جزء الف در مورد سود سهام تقسيم شده اين شرکت اجرا نميشود در اينصورت ماليات سود سهام پرداخت شده در ايران مطابق مقررات جزء “ب” از ماليات آلمان کسر ميشود.
۲- در مورد اشخاص مقيم ايران نحوه اجتناب از اخذ ماليات مضاعف بشرح زير خواهد بود.
مالياتي که مطابق مقررات اين قرارداد از درآمدهاي حاصله در جمهوري فدرال آلمان و از آن جمله حقوق و مستمريهاي مذکور دربند (۱) ماده (۱۹) در جمهوري فدرال آلمان وصول شده و بموجب اين مقررات از ماليات ايران معاف نميباشند از ماليات ايران که مربوط بهمين درآمدها است کسر خواهد گرديد.
اين مبلغ قابل کسر نبايد از آن قسمت از ماليات ايران که به درآمدهاي حاصله در جمهوري فدرال آلمان قبل از کسر تعلق ميگيرد تجاوز نمايد.
ماده ۲۵
۱- به اتباع يک دولت متعاهد در قلمرو دولت متعاهد ديگر هيچ نوع ماليات يا الزامات ناشي از آن که مغاير يا سنگين تر از آنچه که اتباع اين دولت ديگر در همان شرايط مشمول آن مي شوند يا ممکن است مشمول آن بشوند تحميل نميگردد.
۲- نسبت به پايگاه ثابتي که مؤسسه يک دولت متعاهد در قلمرو دولت متعاهد ديگر دارد در قلمرو دولت اخير شرايط مالياتي نامساعدتري از شرايط مالياتي مؤسسات اين دولت ديگر که همان فعاليت را انجام ميدهند برقرار نميشوند. اين مقررات بنحوي تفسير نخواهد شد که يک دولت متعاهد را ملزم نمايد که معافيت شخصي و حداقل بخشودگي و تخفيف مالياتي را که بسبب وضع يا هزينه خانوادگي براي اشخاص مقيم قلمرو خود قائل است باشخاص مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر اعطاء نمايد.
۳- بمؤسسات يک دولت متعاهد که سرمايه آن جزاً يا کلاً بطور مستقيم يا غيرمستقيم در اختيار يا تحت کنترل يک يا چند مقيم قلمرو دولت متعاهد ديگر ميباشد در قلمرو دولت متعاهد اول هيچ نوع ماليات يا الزامات ناشي از آنکه مغاير يا سنگين تر از آنچه که ساير مؤسسات مشابه اين دولت مشمول آن ميشوند يا ممکن است مشمول آن بشوند تحميل نميگردد.
۴- اصطلاح “ماليات” در اين ماده بهر نوع ماليات بهرعنوان که باشد اطلاق مي شود.
ماده ۲۶
۱- هر گاه مقيم قلمرو يک دولت متعاهد تشخيص دهد که روش متخذه يک دولت متعاهد يا هر دو دولت متعاهد مستلزم تعلق مالياتي مغاير مقررات اين قرارداد باو ميباشد يا ممکن است باشد علاوه بر حق اقامه دعوي بترتيبي که در قوانين ملي هر يک از دو دولت پيش بيني شده است ميتواند مورد را بمقام صلاحيتدار دولت متعاهدي که در آن مقيم است عرضه نمايد.
۲- اين مقام صلاحيتدار در صورتيکه اعتراض را وارد بداند و نتواند در مقام ارائه راه حل رضايت بخش برآيد سعي خواهد نمود که از طريق توافق دوستانه با مقام صلاحيتدار دولت متعاهد ديگر بمنظور اجتناب از اخذ مالياتي مغاير مقررات اين قرارداد موضوع را فيصله دهد.
۳- مقامات صلاحيتدار دو دولت متعاهد سعي خواهند نمود از طريق توافق دوستانه مشکلات را حل و ترديدهاي ناشي از تعبير يا اجراي قرارداد را رفع نمايند. مقامات مذکور ميتوانند بمنظور اجتناب از اخذ ماليات مضاعف نسبت به مواردي که در اين قرارداد پيش بيني نشده است تبادل نظر نمايند.
۴- مقامات صلاحيتدار دو دولت متعاهد ميتوانند بمنظور حصول توافق هائي که در بندهاي قبلي مشخص شده است با يکديگر ارتباط مستقيم برقرار نمايند.
ماده ۲۷
۱- مقامات صلاحيتدار دو دولت متعاهد براي اجراي مقررات اين قرارداد اطلاعات لازم را با يکديگر مبادله خواهند نمود.
هر اطلاعي که بدين طريق مبادله شود محرمانه خواهد ماند و فقط در اختيار اشخاص يا مقاماتي قرار ميگيرد که مسئول تشخيص و وصول ماليات منظور در اين قرارداد ميباشند.
۲- مقررات بند (۱) نبايد در هيچ مورد بنحوي تفسير شود که يکي از دو دولت متعاهد را مکلف نمايد که:
الف) تدابير اداري خلاف مقررات قانون يا رويه اداري خود و يا دولت متعاهد ديگر اتخاذ نمايد.
ب) اطلاعاتي را که نتواند براساس مقررات قانوني يا در حدود رويه اداري معمول خود و يا دولت متعاهد ديگر تحصيل نمايد فراهم کند.
پ) اطلاعاتي را که اسرار تجاري يا صنعتي يا حرفه اي يا فرمول تجاري را آشکار نمايد و يا اطلاعاتي را که مبادله آن مخالف نظم عمومي باشد اعلام نمايد.
ماده ۲۸
۱- مقررات اين قرارداد بمزاياي مالياتي کارمندان سياسي يا کنسولي که بموجب قواعد عمومي حقوق بين الملل يا بموجب مقررات موافقتنامه هاي خاص از آن برخوردار ميباشند لطمه اي وارد نخواهد ساخت.
ماده ۲۹
اين قرارداد در مورد لاند برلن نيز قابل اجرا است مگر آنکه دولت جمهوري فدرال آلمان ظرف سه ماه از تاريخ اجراي اين قرارداد اظهاريه مخالفي تسليم دولت شاهنشاهي ايران بنمايد.
ماده ۳۰
۱- اين قرارداد بتصويب خواهد رسيد و اسناد تصويب آن هرچه زودتر در تهران مبادله خواهد شد.
۲- اين قرارداد يکماه پس از تاريخ مبادله اسناد تصويب آن لازم الاجرا خواهد بود و براي اولين بار نسبت به مالياتهاي دريافتي:
الف- در جمهوري فدرال آلمان.
براي سال مالياتي که از اول ژانويه سال بعد از سال اجراي اين قرارداد شروع ميشود.
ب- در ايران.
براي سال مالياتي که از اول ژانويه سال بعد از سال اجراي اين قرارداد و يا در صورتيکه سال مالياتي از اول ژانويه شروع نشود براي سال مالياتي که بعد از اول ژانويه ميباشد اجرا خواهد شد.
ماده ۳۱
۱- مدت اعتبار اين قرارداد نامحدود است.
۲- از اول ژانويه پنجمين سال بعد از سال تصويب اين قرارداد هر يک از دو دولت متعاهد ميتوانند ظرف ششماهه اول هرسال مدتي (تقويمي) کتباً و از طريق سياسي تمايل خود را داير به خاتمه دادن اعتبار اين قرارداد بدولت ديگر اعلام نمايد. در اينصورت اجراي اين قرارداد نسبت به مالياتهاي دريافتي:
۱- در جمهوري فدرال آلمان.
براي سال مالياتي که از اول ژانويه سال بعد از سال اعلام شروع ميشود.
۲- در ايران :
براي سال مالياتي که از اول ژانويه سال بعد از سال اعلام و يا اگر سال مالياتي از اول ژانويه شروع نشود براي سال مالياتي که بعد از اول ژانويه ميباشد متوقف خواهد شد.
بنا بمراتب فوق نمايندگان مختار دو دولت اين قرارداد را مهر و امضاء نمودند.
اين قرارداد در ۶ نسخه تنظيم شد که دونسخه آن بزبان فارسي و دو نسخه بزبان آلماني و دو نسخه بزبان فرانسه ميباشد که هر شش نسخه معتبر است در صورت اختلاف در تفسير متن ايراني و آلماني متن فرانسه معتبر خواهد بود.
در بن بتاريخ ۲۹ آذرماه ۱۳۴۷